تاریخ انتشار : دوشنبه 8 خرداد 1402 - 18:47
133 بازدید
کد خبر : 208160

«مارتین» جورج رومرو (۱۹۷۷): داستانی قابل تامل از خون آشامی

«مارتین» جورج رومرو (۱۹۷۷): داستانی قابل تامل از خون آشامی

  «مارتین» ساخته جورج آ. رومرو فیلمی است که از نظر جنایی دست کم گرفته شده و کمتر دیده شده است که رویکردی منحصر به فرد به زیر ژانر فیلم های خون آشام دارد. «مارتین» با تمرکز بر شخصیت، داستان، و با مضامین میل، باورها و روان پریشی، برداشتی ذهنی و منطقی تر از خون

 

«مارتین» ساخته جورج آ. رومرو فیلمی است که از نظر جنایی دست کم گرفته شده و کمتر دیده شده است که رویکردی منحصر به فرد به زیر ژانر فیلم های خون آشام دارد. «مارتین» با تمرکز بر شخصیت، داستان، و با مضامین میل، باورها و روان پریشی، برداشتی ذهنی و منطقی تر از خون آشام سازی ارائه می دهد.

مارتین (جان آمپلاس) مرد جوانی خجالتی و پریشان است که به دنبال مرگ والدینش به پیتسبورگ سفر می کند تا با پسر عموی بزرگترش کودا (لینکلن مازل) زندگی کند. با این حال، دیدار مجدد این دو چندان خوشحال کننده نیست زیرا هر دوی آنها از یک بیماری روانی رنج می برند که خانواده را برای نسل ها گرفتار کرده است – نوعی اختلال روانی مشترک – و اعتقاد بر این است که نفرین خانوادگی وجود دارد که مارتین را به یک خون آشام تبدیل کرده است. !

 

اکنون، البته مارتین در واقع هیچ گونه توانایی ماوراء طبیعی ندارد. دندان نیش رشد نمی‌کند، سیر و صلیب هیچ تأثیری روی او ندارند و نور خورشید فقط چشم‌هایش را کمی آزار می‌دهد – و با این حال مارتین متقاعد شده است که ۸۴ ساله است و مجبور است خون انسان را مصرف کند که با روش‌های بسیار آزاردهنده به دست می‌آورد. در طول فیلم، مارتین اقدامات خود را با دعوت به یک برنامه گفتگوی رادیویی با نام مستعار «شمار» توجیه می‌کند، جایی که او در مورد فیلم‌های خون آشام به دلیل عدم دریافت حقایق مزخرف می‌گوید. مارتین با باورها و توهمات خرافی چنان بزرگ شده و مشروط شده است که ادراک او از واقعیت را از بین برده است.

 

علیرغم رفتار خشن و تحقیر کودا، ظاهراً بارقه‌ای از امید برای مارتین وجود دارد، زیرا این مرد خجالتی از جامعه مورد پذیرش و حمایت دو زن قرار می‌گیرد که اخیراً وارد زندگی او شده‌اند: نوه‌ی سیرشده کودا، کریستینا (کریستین فارست)، که باور یک نفرین خانوادگی را رد می کند و از پدربزرگش التماس می کند که رفتار خصمانه خود را با مارتین متوقف کند. و خانم سانتینی (Elyane Nadeau)، یک زن خانه‌دار تنها گرسنه محبت می‌شود که به مرد جوان خجالتی توجه می‌کند، به امید اینکه نیازهای خودش را برآورده کند، و به نوبه خود محبت و تماس شخصی صمیمی را به او می‌دهد که او بسیار به آن نیاز داشت. مارتین اکنون به دلیل این روابط شخصی که ایجاد کرده است، تعلق دارد و رابطه جنسی او با خانم سانتینی یک درگیری درونی ایجاد می کند که او را در تضاد با انگیزه هایش قرار می دهد.

با این حال، این فانوس نور برای مارتین کوتاه مدت است، زیرا کریستینا با دوست پسرش آرتور (تام ساوینی) پس از تبادل نظر شدید با پدربزرگش، ایالت را ترک می کند و خانم سانتینی در نبرد با شیاطین خود شکست می خورد و سرنوشت مارتین را تنها به دست می آورد. کودا، منجر به یک پایان تکان دهنده شد که مطمئناً در اولین مشاهده، فک من را روی زمین گذاشت.

 

بازیگری ممکن است شایسته جایزه نباشد، اما در همه جا محکم است: جان آمپلاس در نقش مارتین خجالتی و مشکل قانع کننده است. لینکلن مازل در نقش کودای پارانویای خرافی متقاعد کننده است که مانند مارتین درگیر اعتقاداتش است، البته در نقطه مقابل طیف وان هلسینگ تا دراکولای مارتین. کریستین فارست به عنوان تنها عضو منطقی و عاقل خانواده، کریستینا، متقاعد کننده است که باید شاهد زوال روانی دو نفر باشد که از آنها مراقبت می کند. و در آخر، Elyane Nadeau در نقش خانم سانتینی قانع کننده است، زنی که تنهایی و غمگینی او را به بهترین شکل ممکن می برد. این چهار اجرا احساس واقعی و صمیمانه دارند و به ارتقای مضامین بیماری روانی درمان نشده کمک می کنند که هر یک از آنها را به روش های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد.

 

با این حال، بهترین چیز در مورد این فیلم این است که چگونه نویسنده/کارگردان جورج رومرو چشم انداز مارتین را با تلاقی بین واقعیت اعمال مارتین و فانتزی که مارتین هنگام ارتکاب جنایات فجیع خود تصور می کند با سکانس های سیاه و سفید استیل شده به نمایش می گذارد. فیلمبرداری و طراحی شده به گونه ای که منعکس کننده فیلم های کلاسیک هیولاهای جهانی از دهه ۳۰ و ۴۰ است. این انتخاب داستان سرایی یک لایه بصری عالی اضافه می کند که به ما امکان می دهد نگاهی اجمالی به روان مارتین داشته باشیم و سطحی از سرگرمی را به این داستان غم انگیز و غم انگیز اضافه می کند.

«مارتین» ساخته جورج آ. رومرو، فیلمی خوب نوشته، کارگردانی و بازی خوب است که مطالعه شخصیتی منحصربه‌فرد و متقاعدکننده‌ای است که ممکن است بینندگان امروزی را ناراحت کند، اما ارزش تماشای آن را دارد و باید به عنوان یکی از بهترین‌های رومرو تجلیل شود. 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.