خاکستر، وحشت جدید علمی تخیلی از کارگردان چند هیپنوات-Musician Flying Lotus ، این هفته پس از نمایش تئاتری خود در مارس ، به تقاضا می آید. Eiza González (۳ مشکل بدن) ستارگان به عنوان ریا ، استعمارگر محترم که در یک سیاره بیگانه از خواب بیدار می شوند تا دریابند که همه خدمه همکارش به طور وحشیانه کشته شده اند ، به جز یک: بریون (هارون پل) ، یک خلبان فضایی که در آن زمان در خارج از کشور بود و برای کمک به ریا به معنای قاطعیت می رود. بدون هیچ خاطره ای از آنچه اتفاق افتاده است ، ریا باید تصمیم بگیرد که آیا او می تواند به بریون اعتماد کند و خودش ، اگر فرصتی برای فرار از وحشت های غیر قابل توضیح این دنیای عجیب دارد.

چند ضلعی ماه گذشته با گونزالز و پاول صحبت کرد تا در پیشرو این فیلم برتر باشد. ما در مورد تجربه آنها در حال همکاری روی صفحه ، تمایل آنها به داستانهای ترسناک علمی تخیلی و کدام سیاره بیگانه داستانی که بیشتر دوست دارند از آنها بازدید کنند صحبت کردیم. اوه ، و نماد!

چند ضلعی: من یاد گرفتم که شما دو نفر بیش از یک دهه است که یکدیگر را می شناسید و در واقع همسایه هستند ، اما خاکستر اولین بار است که شما در یک فیلم با هم اجرا می کنید. این تجربه چگونه بود؟

هارون پل: من ایزا را خیلی دوست دارم. من مدتهاست که او را می شناسم. وقتی او به لس آنجلس نقل مکان کرد ، ما سریع دوست شدیم. او خیلی مغناطیسی است ، و شما فقط می خواهید در اطراف او باشید. او هر اتاق را روشن می کند ، هیچ کس غریبه نیست. او فقط همه را دوست دارد و بسیار لعنتی درخشان است. اما لحظه ای که تصمیم گرفتیم با هم مقابله کنیم ، سریع متوجه شدم گه مقدسبشر منظورم این است که او در مکانی است که به دلیل تمام عشق ، فداکاری در آن قرار دارد. او فقط با فیلم سازی وسواس دارد. او عاشق بازیگر بودن است و آمادگی او در این زمینه فقط کور کننده بود. من فقط احترام و تحسین زیادی برای او دارم و با خوشحالی می خواهم در هر کجا سوار بر او شوم.

Eiza González: من هم ، من برای هارون هر کاری می کردم. من فکر می کنم که هارون فوق العاده با استعداد است ، اما همچنین یکی از مهربان ترین افراد است. او برای همه لبخند می زند ، یک کلمه مهربان برای همه دارد ، متفکر برای همه. وقتی از این طریق هم تیمی دارید ، شما را بالا می برد. یادم است که به مجموعه رفتم و دیدم که او با همه صحبت می کند و سؤال می کند و کنجکاو است ، و من دوست داشتم اوه ، او یک جانباز فصلی استبشر او سالها کار کرده است ، می تواند جید شود ، [but] او چنین روح مهربانی است.

و هارون فقط دارد – من وقتی منتظر مصاحبه بودیم در مورد آن شوخی می کردم – او فقط در همه جا دوستانی دارد ، زیرا همه او را دوست دارند. چطور نمی خواهید هارون را دوست داشته باشید؟

هیچکدام از شما در کار در علمی تخیلی غریبه نیستید. ۳ مشکل بدن وت آینه سیاه، به ترتیب برخی از نمایش ها یا فیلم های ترسناک علمی تخیلی مورد علاقه شما چیست؟

گونزالز: منظورم ، آینه سیاه قطعاً یکی از موارد مورد علاقه من است ، من وسواس دارم. شما هم بودید – اینگونه است که در این نمایش به پایان رسیدید!

پل: بله ، بله من به آنها گفتم [I was a fan]بشر و شما باید این کار را انجام دهید – من به شما گفتم!

گونزالز: من قصد دارم به آنها ایمیل بزنم!

پل: بله ، شما باید من مطمئن هستم که آنها دوست دارند شما را داشته باشند. آینه سیاه، من وسواس دارم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی قطعاً در آنجا به عنوان یکی از بالای من در تمام دوران است. منظورم این است که البته بیگانه، همه آن را مطرح می کنند. باور نکردنی است

گونزالز: من یک دختر بزرگ علمی تخیلی هستم ، بنابراین تمایل دارم که بیشتر از ترس و وحشت به سمت علمی تخیلی بروم. اما فهمیدم که همزمان وحشت زیادی را تماشا می کنم. دونده تیغه من را تغییر داد ، اصل دونده تیغهبشر من عاشق اصلی هستم تپه، هم [Alejandro] جودوروفسکی کسی است که من دوستش دارم. و بنابراین وقتی می دانستم که دنیس ویلنوو قرار است این کار را انجام دهد تپه، من با آن وسواس داشتم. من بدیهی است که عاشق جدید هستم تپهs. وقتی صحبت از وحشت می شود ، قطعاً فکر می کنم سکوت بره ها یکی است بدیهی است که علمی تخیلی نیست ، اما این یکی از فیلم هایی است که واقعاً در اوایل فضای ترسناک با من گیر کرده است. وت اگزورسیست، بدیهی است که این واقعاً مرا زخمی کرد.

هارون ، شما یک شخصیت دوگانه واقعاً جالب در این فیلم بازی می کنید ، چه به عنوان بریون ، همکار ریا و خلبان کشتی ، و از طرف دیگر به عنوان این “ایده” بریون که با ریا است. چه چیزی مانند ایجاد آن عملکرد بود؟

پل: منظورم این است که من سعی می کنم آن را تا حد ممکن صادقانه بازی کنم [scene partner]بشر من نمی خواهم چیزی بدهم. همچنین ، خاطرات چیز جالبی است. شما فقط آخرین خاطره ای را که فکر کرده اید یا خاطره خاصی که به آن فکر می کنید به یاد می آورید. ذهن شما ترفندهایی را برای شما بازی می کند. من می خواستم او را به عنوان این مرد خوب و صادق که فقط سعی می کند چیزهایی را با او بفهمم ، بازی کنم و سعی کردم بفهمم که آیا او می تواند به او اعتماد کند. من به هر شخصیتی نزدیک می شوم که فقط سعی کنم تا حد ممکن صادق باشم. و پس از ادامه فیلم ، لایه های بیشتر و بیشتر آشکار می شود.

صحنه مورد علاقه شما برای فیلمبرداری در طول تولید چه بود؟

گونزالز: این سخت است من بدیهی است که چیزهای زیادی دارم و هر صحنه به دلایل آشکار متفاوت است. من واقعاً مجبور شدم به احساسات زیادی دسترسی پیدا کنم. من فکر می کنم وقتی صحبت از قسمت عاطفی می شود ، من صحنه خود را با هم در اتاق آبی دوست دارم. من فکر می کنم این واقعاً سرگرم کننده و از نظر عاطفی چالش برانگیز بود ، و من به لطف هارون و تحویل او و نحوه اجرای او که واقعاً عملکرد من را تغذیه می کرد ، توانستم بخش هایی از من را در این اجرا کشف کنم.

من واقعاً از هر قسمت از هرج و مرج عمل سوم لذت بردم. من هرگز فیلم های مبتنی بر گور را انجام نداده ام. من انجام دادم از غروب تا طلوع آفتاب: این سریال، اما با از غروب تا طلوع آفتاب، من نیازی به داشتن آن سطح گور نداشتم. من هرگز در زندگی ام کسی را چاقو نمی زدم. من هرگز هیچ یک از این کارها را انجام نداده ام. و به طرز عجیبی ، من دوست داشتم ، اوه ، این باید وحشی ترین تجربه جسمی باشد، و واقعاً شما را به مکانی دیگر می برد. اما تمام اقدامات ، مانند مبارزه من با کیت ، واقعاً از آن لذت بردم. تعداد زیادی وجود دارد ، من واقعاً نمی توانم یکی را انتخاب کنم.

پل: بله ، همان من می خواهم اتاق آبی را تکرار کنم ، حتی اگر از Med-Bot که با آنها سر و کار داشتیم متنفر بودیم ، اما عالی شد. عالی به نظر می رسید این محصول شگفت انگیز بود ، اما فقط یک صحنه آرام بود ، فقط تحقق بخشید. این شخصیت ها بسیار تحقق می یابند [and] چیزهای زیادی در جریان است اما بله ، من همه آن را دوست داشتم.

اگر می توانستید از هر فیلم علمی تخیلی به هر سیاره بیگانه سفر کنید ، کجا می روید؟

پل: [Pandora from] نمادبشر

پل: نمادبشر خیلی زیباست من عاشق شیوه زندگی آنها هستم. فقط احترام به زمین و فقط محافظت از آن. چه فکر

گونزالز: آیا تا به حال به شما گفته ام که برای آن استماع کردم نماد؟

گونزالز: من انجام دادم [Laughs] اوه ، این دیوانه کننده ترین استماع من تا به حال مجبور به انجام آن بود ، زیرا من در یک اتاق بودم ، فکر می کنم جیمز بود [Cameron]، چون من فقط این کار را کردم آلیتا: فرشته نبرد با جیمز و جان لاندائو ، در صلح استراحت کنید ، که من آن را تحسین کردم. و آنها مانند هستند ، “اوه ، ما باید او را برای آن استماع کنیم نماد. ” و به یاد دارم که آنها این فیلمنامه را به من دادند.

یک تلفن وجود داشت. و بعد از خواندن آن ، مجبور شدم با آنها تماس بگیرم و مانند “من تمام شده ام”. و آنها چشمانم را پوشانده بودند ، مرا به اتاق دیگری بردند ، من را از طریق همه چیز عبور دادند و سپس دم به من دادند. من یک دم داشتم ، یک دم کوچک! نیمی از خطوط من روی زمین فریاد می زدند. سپس من در هر چهار نفر بودم. من مثل ، من قصد دارم مرتکب شومبشر شما فقط باید مرتکب شوید و من دوست داشتم ، روی زمین در هر چهار ، جیب زدن ناوی یا هر آنچه را که صحبت می کنند ، و در اطراف وحشی می دویدم. منظورم بدیهی است ، من دریافت نکردم [the role] و خیلی خنده دار بود ، اما من از آن بسیار لذت بردم.

این بهترین تجربه بود. من مثل این بودم ، “این نزدیکترین چیزی است که من به آن رسیده ام نماد، و من با آن وسواس دارم. ” زندگی چیست؟ [Laughs]

خاکستر برای اجاره و خرید در Amazon Video و Apple TV Plus در دسترس است.