تاریخ انتشار : دوشنبه 15 آذر 1400 - 18:52
30 بازدید
کد خبر : 149193

آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر

آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر

کوروش کمالی سروستانی از «آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر» گفت. به گزارش ایسنا، متن سخنرانی رئیس مرکز سعدی‌شناسی که روز سه‌شنبه (۲۷ فروردین‌ماه) در همایش «سعدی و شیلر» و در آستانه روز بزرگداشت سعدی در مرکز فرهنگی شهر کتاب ارائه شد به شرح زیر است: «بی‌شک با هر باری که به جهان هستی بنگریم،

آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر

کوروش کمالی سروستانی از «آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر» گفت.

به گزارش ایسنا، متن سخنرانی رئیس مرکز سعدی‌شناسی که روز سه‌شنبه (۲۷ فروردین‌ماه) در همایش «سعدی و شیلر» و در آستانه روز بزرگداشت سعدی در مرکز فرهنگی شهر کتاب ارائه شد به شرح زیر است:

«بی‌شک با هر باری که به جهان هستی بنگریم، تعالی انسان‌ها، هدف غایی آنها در زیستن و چگونه زیستن آنهاست؛ در این میان اما شاعران و نویسندگان در آثار و اندیشه خود، بازتاب‌دهندۀ آرمان‌های بشری هستند؛ آنها متفکرانی هستند که ما را با اندیشه‌های حقیقی رویاروی می‌کنند. همه شاعرانی که با تخیل‌های شاعرانه در قالب حماسی، زبان به سخن می‌گشایند،تا انگیزه‌ای برای حفظ و احیای فرهنگ و تمدن خویش پدید آورند، و یا در عرصه چکامه‌ها و تغزل‌های عاطفی و عاشقانه می‌کوشند تا همگام با عاطفه عمومی در ناخودآگاه مردمان تصویری از عشق و دوستی پدید آورند، و یا در منظومه‌های عارفانه، از رهایی و قرب سخن بگویند و یا در ژانرهای تعلیمی به آموزه‌های اخلاقی و انسانی اشارت کنند، آگاهانه ما انسان‌ها را به سوی حقیقت چگونه زیستن و رسالت وجودی‌مان در این جهان هستی سوق می‌دهند، از ما آدمیانی می‌سازند، آگاه، مسئولیت‌پذیر و متعهد.

آنان آرمان‌هایی را در پیش‌ روی ما به تصویر می‌کشند که برای یکایک ما خواستنی است و تجربه‌پذیر. در قالب شعر، داستان، حکایات و تمثیل‌ها، همه این مبانی اخلاقی تأمل‌برانگیزند و بنیادین. از این‌روست که کمتر صاحبدلی را می‌یابیم که بنابر ذوق ، سلیقه و ذائقه خویش به سراغ این آثار برود و  با یکی از این ژانرها و حکایت‌ها هم‌داستان و همراه نباشد؛ این دغدغه‌های مشترک حاصل نوع نگاه انسانی و عاطفی به ماهیت بشری است که بر این کره خاکی می‌زید.

نگاه همسوی سعدی، شاعر بلندآوازه قرن هفتم شیراز، و شیلر، شاعر بلندآوازه قرن هجدهم آلمان، به موضوع اخلاق و آرمان‌گرایی اخلاقی فردی و جمعی از این نوع است؛  اگر علم اخلاق  را فنی بدانیم که پیرامون ملکات وجودی انسان کنکاش و گفت‌وگو می‌کند تا فضایلش را از رذایلش متمایز سازد، تا آدمی پس از شناخت آنها خود را با فضایل بیاراید، و از رذایل دور سازد و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضایل درونی است، در اجتماع انسانی، مورد ستایش و ثنای جامعه واقع شود و در منتهای سعادت، به کمال رسد؛ امری که ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق می‌نامند. در این صورت، این دو اندیشمند بر اصول اخلاقی‌ای از این دست تاکید می‌کنند. یعنی در آثار بازمانده از هر یک از این شاعران، بازتاب دو اخلاق را می‌یابیم؛ اخلاق و ملکاتی که سرچشمه پدیدآمدن کارهای نیکوست و اخلاق خوب و ملکات فضیله نامیده می‌شود، و اخلاقی که منشا اعمال ناپسند است و اخلاق بد و ملکات رذیله نامیده می‌شود.

در آثار این هر دو تکامل اخلاقی در فرد و جامعه که ریشه و مبنای همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با همه پدیده‌های ناهنجار شمرده می‌شود، مهم‌ترین هدفی است که بر آن تکیه می‌شود.

نگاهی جامع به انسان‌شناسی ادبی شیلر و انسان‌شناسی فلسفی‌اش درکی کامل و ملموس از آن را با زوایای مختلفش به ما می‌دهد. شیلر در تربیت زیبایی‌شناختی، علت ناکامی در مسائل فردی و اجتماعی را در وضعیت اخلاقی جامعه می‌داند که نشأت‌گرفته از عقل‌گرایی محض یا احساسی‌گرایی محض است و از این روست که او  به دنبال تربیت شخصیت سوم در سطح وسیع اجتماع است، شخصیتی که به دور از احساس‌گرایی محض و عقل‌گرایی مطلق قلبش برای تحقق آرمان‌ها و بایدهای عقلانی، دردآشنا بتپد. سلب شخصیت‌های رذل و آرزوی تربیت انسان صاحب فضیلت، تفکری است که از آثار ابتدایی شیلر، پیش از خلق «نامه‌های تربیت زیبایی‌شناختی» پیوسته با آن مواجه هستیم و در آثار نمایشی او نیز به چشم می‌خورد. توجه شیلر از همان ابتدای خلق آثار ادبی‌اش معطوف شخصیت‌هایی است که در جدال میان فضیلت و رذیلت، بودن‌های روان‌شناختی و بایدهای اخلاقی در نوسان هستند.

به باور شیلر، فراتر از روابط واقعی ـ تاریخیِ قدرت، نهاد انسان تعیین‌کنندۀ شرایط اجتماعی است. او تحقق و تجلی آرمان‌های اخلاقی را در گرو برقراری وحدت میان وجه اخلاقی انسان و طبیعت انسانی می‌داند که آن را به تربیت زیبایی‌شناختی منوط می‌داند؛ زیرا در این حالت است که میان روح و قلب، عقل و احساسات و ساحت‌های وجود انسانی تعادل برقرار است (جانسون، ۲۰۱۱، ۵۳).

شیلر هنگامی‌که قهرمان داستان خود را بر سر دوراهی می‌گذارد، منشأ آن همین نحوۀ مواجهۀ روان‌شناختی  با انسان زمان است. به باور او عدم درک حس اخلاقی است که جامعۀ بشری را به سمت زوال اخلاقی می‌برد.  او، حس همدردی را در گزاره های اخلاقی، در قلب انسانِ فرزند طبیعت می‌یابد، قلبی که همواره، دردآشنا می‌تپد. (شیلر، ۱۹۹۷ الف، ۳۲۲). شیلر انسان فرهیخته مانوس با طبیعت را دوست خود می‌داند (همان، ۳۱۶ـ ۳۱۷) . به عبارتی دیگر؛ در نزد شیلر تمامیت اخلاقی جایگاه ویژه‌ای دارد.

او پیوسته بر این امر پای می‌فشارد که عدم حضور اخلاق به عنوان اصل تعیین‌کنندۀ رفتار انسانی ، به واسطۀ عقل‌گرایی و احساسی‌گرایی بی‌رویه پدیدار شده و از این روست که در آثارش و در میان قهرمانانی که خلق می‌کند، پیوسته نزاع میان رذیلت و فضیلت و تقابل بایدهای اخلاقی  وجود دارد، نزاعی که قهرمانان آن، در پایان، بر خودپرستی خود پیروز می‌شوند (کوپمن، ۲۰۱۱، ۳۷۳)؛  به بیان دیگر، قهرمانان او در واقع از خودمحوری که شیلر در کتاب «نامه‌های تربیت زیبایی‌شناختی» از آن به عنوان تبعات منفی تمدن یاد می‌کند، دوری کرده و بدین ترتیب یک باید اخلاقی را انتخاب می‌کنند تا به رستگاری برسند.

نگاهی به داستان‌ها و نمایشنامه‌های شیلر در “راهزنان” و “توطئه فیسکو”  و “دن کارلوس؛ ولیعهد اسپانیا”، و قهرانان این آثار و مبارزات درونی و بیرونی که برای کسب نام و جای می‌کنند، موکد همین امر است.

شیلر معتقد است که انسان باید در درون خود به وحدت برسد، و این وضعیت هنگامی تحقق می‌یابد که «انسان در زمان به سوی انسانی آرمانی تکامل یابد» (همان، ۳۱۸). به باور او ، رسیدن به این جایگاه تنها با توسل به هنر که «ابزاری است برای شرافت بخشیدن به مَنش یا شخصیت انسانی» امکان‌پذیر است؛ چراکه برای شیلر، در ذات هنر و پرداختن به زیبایی نیروی تربیتی بسیاری وجود دارد.  به باور او هنر آن توانایی را دارد که انسان و به تبع آن جامعه را هماهنگ سازد. زیبایی‌شناسی دیگر برای او نظریه‌ای انتزاعی نیست، بلکه برای پرورش و تربیت یک انسان خوب از ضروریات به‌شمار می‌رود.

او برخلاف کانت، معتقد است که زیبایی امری ذهنی نیست؛ بلکه آن کیفیت یا خصوصیتی عینی است که سبب می‌شود ما با پرداختن به آن دارای منش و شخصیتی جامع و متحد باشیم. زیبایی زندگی و حیات است، زیرا ما آن را احساس می‌کنیم.

زیبایی برای شیلر چیزی است که می‌تواند بخش‌های متضاد انسانی را در کنار هم متحد و یکپارچه سازد. در عمل اخلاقی نیز دو بخش متضاد انسانی، یعنی میل و وظیفه، در کنار هم قرار می‌گیرند و این عین زیبایی است.

سعدی نیز در نگاه آرمانی خود ، برای رستگاری نوع بشر، به تبیین جامعه‌ای می‌پردازد که در آن آرمان‌های اخلاقی حاکم است. مفاهیمی‌ چون‌ عدل‌، احسان‌، عشق‌، تواضع‌، رضا، شکر و توبه‌ از جمله فضایل‌ به‌ شمار می‌آیند که سعدی در طرح‌ هر فضیلت‌، به‌ معنای‌ دعوت‌ به‌ آراسته‌ شدن‌ بدان‌ و پاک‌ شدن‌ از رذیلت مقابل آن توجه دارد؛ چنان‌که با روی‌ آوردن‌ به‌ فضیلت‌ عدل‌، از پاک‌ شدن‌ و پرهیز کردن‌ از رذیلت‌ ظلم‌ یاد می‌کند و با فضیلت‌ قناعت‌، از رذیلت‌ آز و افزون‌طلبی‌ روی می‌گرداند و بدین ترتیب در کار اصلاح‌ فرد و جامعه‌ می‌کوشد.

در آثار او هر فضیلت‌ در تقابل‌ با رذیلت‌، در داستانی‌ طرح‌ می‌شود و قهرمانان این داستان‌ها در نبردی محتوم، به حقیقت وجودی خویش واقف می‌شوند. سعدی نیز بیشتر اوقات به عنوان حکیمی و راوی‌ای دانا، با حضور در معرکه، حکم نهایی را صادر می‌کند. به بیان دیگر، این‌ تقابل‌ نیکی‌ها و بدی‌ها در برابر یکدیگر که‌ سعدی‌ می‌کوشد در آنها به‌ سود نیکی‌ها و فضیلت‌ها ماجرا را ختم کند، از سر دغدغه و دلبستگی به نوع بشری است که ریشه و مبنای سعادت آن را در آرمان‌گرایی اخلاقی می‌داند؛ چه‌، تنها با تحقق‌ چنین‌ آرمانی‌ است‌ که‌ فرد و جامعه ‌اصلاح‌ می‌شود و آرمان‌شهر او معنا می‌یابد، آرمان‌شهری که در آن انزوا، تنهایی و فقدان ارتباط که محصول جهان مدرن است و تا میزان فراگیری بر فردگرایی بنیاد نهاده شده معنا و مفهومی نمی‌یابد؛ در این آرمان‌شهر به واسطه وجود دوستی‌هایی خالص، کاهش روابط انسانی در جامعه و یا وجود روابط کاذب و سیطره تظاهر به جای اقبال از مبانی و مقام اصیل نوع انسانی، تجزیه شدن مناسبات اجتماعی و افراد جامعه از یکدیگر مشاهده نمی‌شود؛  فقدان دوستی و مهرورزی که برخاسته از مبانی فکری و اندیشگانی نوع بشری و نیاز زیستی آنها به شمار می‌آید و در پرتو زندگی مدرن بر جوامع بشری سیطره افکنده و به نوعی تهدیدی بنیادین برای آن محسوب می‌شود، یافت نمی‌شود.

این همه اما در تبیین آرمانشهر اخلاقی سعدی نهفته است. جهان معنایی او بر مبنای عواطف انسانی بنیاد نهاده شده است. جهانی که  در آن رابطه دوستی  میان انسان‌ها فضیلت به شمار می‌رود. او «نوع‌ انسانی‌» را به‌ نیکی‌ شناخته‌، در کلامش‌ به‌ دستگیری‌ بینوایان‌ و زیردستان‌ و هدایت‌ زبردستان‌می‌پردازد. به‌ جهت‌ ترویج‌ همین‌ فرهنگ‌ مهر و نوع‌دوستی‌ است‌ که‌ در جامعه‌ هر فرد در برابر خویشتن‌ و نیز دیگر افراد جامعه‌ مسئول‌ است. فرهنگ‌ مهرپروری‌ و نوع‌دوستی‌ سعدی‌ تنها دربرگیرنده مظلومان‌ و درویشان‌ و ستمدیدگان نیست، بلکه‌ او به‌ بشریت‌ عشق‌ می‌ورزد و انسانیت‌ را ارج‌ می‌نهد، او از سر همین‌ مهر و عشق‌ است‌ که‌ به‌ پنددهی‌ حاکمان‌ می‌نشیند، سلاطین‌ را از عاقبت‌ کردارشان‌ برحذر می‌دارد و رعایت و عنایت به رعیت ‌را، سپاه‌ را، درویش‌ را، سائل‌ را، ضعیف‌ را و ناتوان‌ را بدانان‌ یادآور می‌شود و پاس‌ خاطرشان‌ را ضروری می‌شمارد.

این نوع نگاه، نگاه آرمانی به دوستی است، نگاهی که به واسطه آن بی‌تصور هیچ سودمندی و زیانمندی و تنها به باور مهر و محبت میان نوع انسانی، رواج می‌یابد و چنان می‌شود که در زمانه عسرت و دشواری، همگام و همدل با دردمندان و محنت‌زدگان، به باور ادای دین به فرهنگ غنیِ برگرفته از آموزه‌های سعدی سترگ و باور به نوع‌دوستی و هم‌دوستی، به یاری چشم‌انتظارانی می‌شتابند که تلخکامی حادثه، روزگارانشان را ناخواسته و ناباورانه دیگرگون ساخته است؛ هنگاهی‌ که‌ همگان‌ سخت‌ در اندیشه خویشند و تنها به‌ جهت‌ قرص‌ِ نانی‌، یا تن‌پوش‌ کهنه‌ای‌ به‌ آزار یکدیگر برمی‌خیزند، کلام‌ همیشه‌ جاودان‌ِ انسانی‌ِ خویش‌ را در گوش‌ جان‌ها زمزمه‌ می‌کند تاسرلوحه باور و کردار جهانیان‌ شود:

بـنی‌آدم اعـضای یکـدیـگرنـد

کـه در آفرینش ز یک گوهرند

چـو عضوی‌ به‌ درد آورد روزگار
دگـر عـضوها را نمـاند قــرار…

با باور به فرهنگ غنی‌ای که سعدی سترگ با چشم‌انداز معرفت‌شناسانه خود بر گستره هستی پی ریخت و بنیادی‌ترین مفاهیم ماهیت و هویت انسانی را به معنا نشست، و در این راستا آوازه‌ای جهانی یافت و مردمان را بر خوان گسترده خود نشاند، امید است که فرهنگ سعدی‌خوانی و سعدی‌دوستی و سعدی‌پژوهی در میان ما، میراث‌داران گنجینه‌ای گرانبها، چندان دوام و گسترش یابد که دور بقا را!

نگاهی به کارنامه سعدی‌پژوهی در سالی که گذشت، ما را به تلاشی درخورتر در این زمینه رهنمود است:

بر اساس آمار ارائه‌شده در سال ۱۳۹۷، جمعاً ۱۸۴ عنوان کتاب در شمارگان ۱۶۰۲۷۰ در رابطه با سعدی منتشر شده است. کل کتاب‌های چاپ اول ۱۳۱ عنوان در شمارگان ۱۰۴۷۷۰ است که از این تعداد ۱۲ عنوان در شمارگان ۹۰۰۰ کلیات سعدی، ۵۳ عنوان در شمارگان ۳۱۰۲۰  گلستان، ۱۵ عنوان در شمارگان ۱۰۸۰۰ بوستان، ۵ عنوان در شمارگان ۳۵۰۰ غزلیات، ۱ عنوان در شمارگان ۵۰۰ قصاید، ۱ عنوان در شمارگان ۱۰۰ سایر آثار سعدی (ترجیع‌بند) و ۴۴ عنوان در شمارگان ۴۹۸۵۰ درباره سعدی است.

کتاب‌های چاپ مجدد نیز ۵۳ عنوان در شمارگان ۵۵۵۰۰ است که از این تعداد ۹ عنوان در شمارگان ۷۱۰۰ کلیات سعدی، ۱۹ عنوان در شمارگان ۲۰۳۱۰ گلستان، ۱۰ عنوان در شمارگان ۱۰۱۰۰ بوستان، ۶ عنوان در شمارگان ۵۸۵۰ غزلیات، ۱ عنوان در شمارگان ۵۰۰ سایر آثار سعدی (رباعیات) و ۸ عنوان در شمارگان ۱۱۶۴۰ درباره سعدی است.»

انتهای پیام

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.